ماگما ده ساله شد!

یک دهه از تولد ماگما گذشت!

اکتشاف عمیق ترین غار خوزستان

اکتشاف عمیق ترین غاراستان خوزستان :

 

خوزستان استانی با طبیعتی چهار فصل و بی نظیر است با جلگه ای وسیع و دشت های پهناور در کنار کوه های سر به فلک کشیده زاگرس و رودهای خروشان که خاستگاه تاریخ و تمدن ایران زمینند. میان این طبیعت رنگارنگ غار ها از جایگاه ویژه ای برخوردارند از لحاظ زمین شناسی مانند دفتری که به گذشته ورق میخورد میتوان رد عبور زمان را در چکیده ها و چکنده هایش مشاهده کرد و آثارگذشتگان را در دهلیز هایش کاوید واز طرفی جانوارنش منحصر به فردش ذخیره ژنتیکی محیط زیست این مرز و بومند . در جای جای این استان میتوان غارهای فراوانی با ویژگی های منحصر به فرد یافت مانند غار پبده غار سرجوشر غار وندا و ... این بار اما غاری متفاوت در پیش روست .

 با اطلاع رسانی یکی از اهالی بومی منطقه به نام آقای ابولفضل احمدی که پیگیر ثبت و اکتشاف غار بودند با هماهنگی اداره محیط زیست مسجد سلیمان و راهنمای بومی عازم محل نزدیک به روستایی در نزدیکی مسجد سلیمان میشویم . با عبور از جاده خاکی کوتاهی و کمی کوهپیمایی به محل مذکور میرسیم .  دو دهانه در پای صخره ای با فاصله اندکی از هم وجود دارند . نخستین دهانه غاری منحصر به فرد است که پس از طی 70 متر بصورت افقی به چاه عمودی عظیمی به طول 70 متر و قطر 12متر می رسد که کلونی عظیمی از خفاش هاست . تعداد آنها را 20 هزار عدد تخمین میزنیم . اهمیت زیست محیطی این غار به لحاظ وجود این خفاش ها آنقدر بالاست که برای حفظ آنها از ذکر محل دقیق غاردر ادامه گزارش خودداری میکنم  . ابزار ها و طناب را آماده میکنیم و فرود می رویم . چشمه بزرگی در بالای چاه وجود دارد که آبش بصورت آبشار کوچکی به انتهای چاه میریزد .  به عنوان اولین انسان هایی که پا به این دنیای تاریک و عمودی گذاشته اند حس عجیبی دارم . در میان همهمه خفاش ها که گاهی به سرو صورتم برخورد میکنند به انتها میرسیم . همه جا پوشیده از فضله خفاشهاست و بررسی بیشتر نیاز به کند و کاو در حفره انتهای غار دارد .  بعد از عکاسی از این کلونی عظیم صعود میکنیم و راهی دهانه دوم میگردیم . غار دوم وسیع تر است حدود 200 متر طول دارد و چند دهلیز که عبور از آنها مشکل است اما با بررسی بیشتر وکاربرد ابزار نقشه برداری عمق بیشتری برای آن متصور است . این غار هم همانند قبلی محل زندگی خفاش هاست و در عبور از دهلیز ها یکی از آنها محکم به صورتم برخورد میکند . بر خلاف غارپایینی این غار دارای استاگمیت و استاگتیت و ریم استون و سایر ساختارهای معمول غار هاست . در کف غار کمی به کند و کاو می پردازم . چندین استخوان و تعداد زیادی دندان جانوران وحشی در کف غار وجود دارد که به عنوان نمونه چند عدد از آنرا با خود خارج میکنم . غار اول را غار پرواز و غار دوم را به نام یابنده ابولفضل احمدی آن غارابول نامگذاری می کنیم .

اعضای گروه غار نوردی : فواد رضاپور ، حسین پارسانژاد و حامد خسروی

محیط بانان حاضر در برنامه آقایان امید ذولفقاروند و رضا نصیرویسی 

راهنمای محلی آقای ابراهیم احمدی

گزارش برنامه و عکس ها از : فواد رضاپور

 

دهانه غار ...


 

 

عبور از یکی از دهلیز ها 


کلونی عظیم خفاش ها ...



 

فرود به عمق غار ...


 

دهانه غار دوم ...


 

نمونه ای از چکنده های غار دوم ...


 


 

یکی از خفاش های غار دوم .


 

نمونه ای از دندان های کشف شده در غار دوم ...


 

دره تنگوان

 

تنگوان...برازنده ترين نام براي اين دره بود. چيز زيادي از اين دره نمي دانستم و فقط نام آن را شنيده بودم و فقط مي دانستم كه دوست خوبم مهران نيلساز و دوستانش كار گشايش اين دره را انجام داده اند. كمي بعد فيلم كوتاهي از آن را ديديم و مصمم به اجراي برنامه اي در اين دره زيبا شديم.

 در هنگام اجراي برنامه آسمانرود و ديدن اتفاقي مهران و صحبتي در باره تنگوان، قرار شد اگر برنامه اي را در تنگوان داشتند به ما هم خبر بدهند. خلاصه كلام اينكه  مهران زنگ زد و زمان اجراي برنامه را اعلام كرد و برنامه را قطعي كرديم.

23/6/96 : در ترمينال جنوب جمع شديم و با اتوبوس به سمت دزفول حركت كرديم. چقدر سيستم اتوبوس ها عوض شده بود. سال ها بود با ماشين شخصي سفر مي كردم وآخرين خاطراتم از سفر هاي اتوبوسي به بنز هاي پكيده و پر سر و صداي سال ها قبل برمي گشت. صندلي هاي اتوبوس بيشتر شبيه يونيت دندان پزشكي بود و سرو قهوه و جوجه كباب باعث شده بود خاطرات آن پارچ هاي پلاستيكي و آن ليوان دهن زده كه منقوش به رد پاي سبيل و رژ لب وتف و ... بود را كلا فراموش كنم. از اتوبوس جالب تر استراحت گاه هاي بين راهي بود كه بيشتر شبيه پاساژ بود و هيچ شباهتي به آن رستوران هاي نمور سال هاي قبل با آن كوبيده هاي بو گندو و نوشابه هاي شيشه اي را نداشت. ذوق مرگ شده بوديم از اين همه تحول...

تا دزفول 10 ساعتي زمان برد و ساعت 12 شب به آنجا رسيديم. دزفول بزرگتر از چيزي بود كه فكر مي كردم. هواي  بسيار گرم و شرجي بود و با كرايه يك ماشين دربست به منزل مهران رفتيم. مهدي و عليرضا كه همزمان با ما از همدان راه افتاده بودند خيلي وقت بود رسيده بودند . نيم ساعتي به ماچ و موچ و احوال پرسي و بگو بخند گذشت و ساعت 1:30 بامداد خوابيديم.

24/6/96:ساعت 4 صبح بيدار شديم . فواد هم همان ساعت رسيد و ساعت 4:45 به سمت سد دز حركت كرديم. حدود نيم ساعتي طول كشيد تا به محل پياده شدن از ماشين رسيديم. هوا كاملا تاريك بود و در تاريكي وارد جاده اي خاكي شديم.حدود 20 دقيقه اي راه رفتيم اما هيچ چيزي مشخص نبود. مهران پيشنهاد كرد تا گرگ و ميش منتظر بمانيم تا بتوانيم ورودي دره را پيدا كنيم. حدود 20 دقيقه اي نشستيم تا هوا كمي روشن تر شد و توانستيم اطرافمان را ببينيم. زمين هاي  اطراف پر از شكاف بود. مهران ابتداي دره را نشان داد و به سمت آن حركت كرديم. بافت سنگ هاي مسير از جنس كنگلومرا بود. راه پاكوبي از ميان سنگ ها به سمت ابتداي دره مي رفت. خيس عرق بوديم. هوا گرم و شرجي بود. پس از كمي راه رفتن در بين ديواره هاي دره و گذر از چند چاهك كوتاه به صورت دست به سنگ و تلاش دو طرفه به اولين فرود مسير رسيديم. فرودي حدودا 10 متري بود. در ادامه مسير از دو سمت دست به سنگ و شيب دار هم گذشتيم. به كنار كارگاه دوم رسيديم. چاهي 15 متري رسيديم. پس از طناب ريزي و فرود از چاه دوم و سوم به كارگاه چهارم رسيديم. اين چاه بلند ترين چاه مسير به طول 25 متر بود. طناب ريزي به روش self belayانجام شد و همه نفرات فرود آمدند.

غرق زيبايي هاي اين دره فوق العاده شده بوديم. همه موبايل و دوربين به دست مشغول ثبت خاطرات بودند. عرق ريزان لذت مي برديم و پيش مي رفتيم. با فرود از چاه پنجم متوجه زدگي روي يكي از طناب ها شديم. ظاهرا در برنامه آسمانرود زده دار شده بود . ديگر به صلاح نبود از اين طناب استفاده كنيم. پس از اين فرود و صعود از سنگي دو متري به مكان بازي  رسيديم. عرض دره زياد شده بود و محو تماشاي ديواره هاي اطراف بوديم. حدود 200 متري پيش رفتيم و دوباره وارد شكاف تنگي شديم. عرض اين شكاف بسيار تنگ بود طوري كه در بسياري از قسمت ها نمي توانستيم كوله را با خود حمل كنيم و بايد كوله ها را در دست مي گرفتيم و به بغل از اين معابر مي گذشتيم. با گذر از دو فرود ديگر به ابتداي قسمت تاريك مسير رسيديم. لوازم را به صورت موقت وكيوم كرديم و با فرودي 5 متري  به حوضچه اي رسيديم كه آب آن تا كمر بود. چقدر رسيدن به اين حوضچه به موقع بود و از دست گرما نجات مان داد. مسير را به سمت جلو ادامه داديم. فضاي دره كاملا تنگ و تاريك شده بود و هر قدر به سمت جلو پيش مي رفتيم ريزش آب از ديواره ها هم بيشتر مي شد. اين قسمت هاي تنگ شبيه خرچنگ رو هاي غار پراو بود با اين تفاوت كه اين مسير خيلي طولاني تر بود. داخل آب خرچنگ هاي كوچكي وجود داشتند كه با ديدن نور هد لامپ ما خود را در گوشه اي پنهان مي كردند. اين خرچنگ ها تنها ساكنين اينجا نبودند و مارمولك ها و خفاش ها هم در دل اين تاريكي از اين طرف به آن طرف جولان مي دادند. پس از مدتي دوباره ديواره ها از هم فاصله گرفتند و آسمان را مي توانستيم ببينيم.دوباره به قسمت تاريكي وارد شديم. در نهايت به مكاني رسيديم كه دره توسط سنگ بزرگي مسدود شده بود. در اين مكان بايد وت سوت ها را مي پوشيديم. تا اينجاي كار تجربه اي كاملا متفاوت با تمام دره هايي بود كه آمده بوديم. حدودا نيم ساعتي صرف باد زدن تيوپ ها و خوردن تنقلات  و پوشيدن وت سوت ها شد. به بالاي سنگ رفتيم. فرودي 4 متري داشت. مشخص بود كه آب زياد است و مي شود پريد.  3 نفر پريدند و بقيه فرود رفتند . داخل تیوپ ها رفتيم و مسير را ادامه داديم. در آخرين قسمت كوله ها را با طنابچه به تيوپ ها بستيم. دو متر جلوتر از ما رودخانه خروشان دز قرار داشت در ابتداي ورودي رودخانه جمع شديم و در حالي كه دستانمان را در تيوپ هاي هم رد كرده بوديم تا آب باعث جداييمان نشود به آب زديم. ناگهان احساس بي وزني كردم. آبي عميق با قدرتي باور نكردني ما را با خود مي برد و ما هم فقط داد مي زديم و مي خنديديم مي چرخيديم. تا بحال چنين چيزي را تجربه نكرده بودم. بي وزني و بي اختياري به معناي واقعي كلام...

تنها كاري كه مي كرديم اين بود كه وقتي به كناره ها مي رفتيم با پا زدن به ديواره ها مانع برخوورد تپوپ با سنگ ها و پاره شدن آن بوديم.  رودخانه هر دو طرف توسط ديواره هاي بلندي احاطه شده بود. همانطور كه در داخل آب پيش مي رفتيم ناگهان سرعتمان كم شد و شروع به چرخش كرديم. داخل گرداب افتاده بوديم و مي چرخيديم. چند باري براي خروج تلاش كرديم و در نهايت با زدن چند پاي محكم به ديواره ها از آن خارج شديم و در مسير حركت اب افتاديم. پس از مدتي مهران گفت آنجا گردابي معروف به گرداب مرگ است، تا جايي كه مي توانيد پا بزنيد و شنا كنيد تا به سمت چپ رودخانه نزديك شويم. آب رودخانه تقريبا فضايي شبيه يك نيم استوانه  را در دل سنگ ها ايجاد كرده بود و نيمي از آب رودخانه درون اين مكان مي رفت و گرداب مهيبي را ايجاد مي كرد كه تا كنون باعث مرگ چند نفر كه از مسير كول خرسون وارد رودخانه مي شدند شده بود. با كلي دست و پا زدن و البته چاشني خوش شانسي از كناره آن گذشتيم و در گرداب بعدي گير كرديم. گرداب بزرگ و پر قدرتي بود . با تمام توان تيوپ ها را نگه داشته بوديم تا جدا نشويم. چند دوري دور خودمان چرخيديم و از آن هم خارج شديم. ناگهان مهدي و فواد جدا شدند و آب آنها را با خود برد. سرعت ما كمتر از آنها بود و 300 متري از ما فاصله گرفتند. كمي جلوتر در مسير آب سنگ بزرگي قرار داشت  كه آب از دو طرف آن عبور مي كرد و امواج متلاطمي در اثر برخورد آب با اين سنگ ايجاد مي شد. با عبور از اين قسمت عرض رودخانه بيشتر شد و از شدت جريان كاسته شد. به چال كندي رسيده بوديم كه مكاني تفريحي بود و در قسمت هاي مختلف آن مردم در حال شنا بودند.در مجموع دو ساعتي تيوپ سواري كرده بوديم.  در محل مناسبي از آب خارج شديم و دوساعتي به صرف ناهار و شنا و ... گذشت. ساعت 17 با آمدن قايق به سمت دزفول برگشتيم و پس از جمع و جور كردن لوازم به سمت تهران برگشتيم.

 

 

-  با توجه به نوع سنگ هاي منطقه در پيمايش اين دره لوازم كامل رول كوبي را همراه داشته باشيد

-  بردن جليقه و تيوپ و وت سوت  و تلمبه در اين برنامه الزمي است.

-  از بهم بستن تيوپ ها با طناب به هم جدا خودداري كنيد

- رودخانه دز در عين زيبايي مي تواند بسيار خطرناك باشد. شدت جريان آب و انواع جريان هاي آبي(اددي و اندركات و ...) مي تواند بهترين شناگر ها را به راحتي به كام خود بكشد. بنابراين از جليقه و تيوپ به طور همزمان استفاده كنيد

- اگر براي بار اول از اين دره و رود دز عبور مي كنيد بهتر است با دوستاني همراه شويد كه تجربه عبور از اين رودخانه را دارند و محل گرداب هاي اصلي رودخانه را مي شناسند.

- در صورت درگير شدن در گرداب هاي مسير كمي صبور باشيد و از صرف انرژي بيخودي پرهيز كنيد تا خروجي جريان را پيدا كنيد و هنگام رسيدن به مكان خروجي انرژي تان را صرف خروج از گرداب كنيد. 

- قبل از ورود به رودخانه مواد غذايي كافي را مصرف كنيد چون تا هنگام رسيدن به چال كندي اين امكان تغذيه وجود ندارد.

- در صورت درگير شدن با گرداب از خارج شدن از تيوپ اجتناب كنيد.

 نفرات برنامه: مهران نيلساز. محمد رضا مختاري. افسانه مينايي. علي ملك محمدي. مهدي سلطاني. مهدي الف استوار. فواد رضا پور. نيما اسكندري

عکس : فواد رضاپور 

گزارش برنامه : نیما اسکندری http://dobisel.blogfa.com/post/208


 

دره لطر کش

با آمدن فصل  گرما فصل دره نوردي هم آغاز شده است. استارت كار را با دره لطركش زديم. لطركش دره اي زيبا در منطقه الموت قزوين است. قبلا چند عكس از آن را ديده بودم. با كمي پرس و جو از دوستان دره نورد اطلاعات خوب و دقيقي از دره بدست آوردم. مشخص شد كه دره 18 آبشار دارد كه بلند ترين آن 22 متر است و اخيرا ايمن سازي كارگاه هاي آن هم انجام شده بود.

96/3/22 :  ساعت 10 شب با دو خودرو سواري به سمت الموت قزوين حركت كرديم. 4 نفر از بچه ها از همدان زودتر راه افتاده بودند و قرار بود همديگر را در روستاي هير ببينيم. جاده نسبتا شلوغ بود. پس از رسيدن به ورودي منتهي به منطقه الموت مسيرمان را به سمت رجايي دشت و شهر رازميان ادامه داديم. جاده اي پيچ در پيچ و خطرناك بود و تنها راهنماي ما در اين جاده هاي كم تردد و بدون تابلو راهنما گوگل مپ موبايل بود. خلاصه كلام اينكه ساعت 2 بامداد به روستاي هير رسيديم. گيج خواب بودم و دنبال جايي براي پارك ماشين مي گشتم كه سگ حار و ديوانه اي به سمت پنجره ماشين حمله كرد و خواب را از سرمان پراند.  به مدرسه ابتداي روستا رفتيم. بچه هاي همدان زودتر رسيده بودند و خواب بودند. آرام و بي صدا كيسه خواب ها را پهن كرديم و خوابيديم.

96/3/23 ساعت 6 صبح بيدار شدم. ديشب سر جمع 1 ساعت نخوابيده بودم. بچه ها را بيدار كردم و صبحانه را خورديم و لوازم را جمع و جور كرديم. براي ساعت 8 صبح با ميني بوس روستا هماهنگ كرده بوديم تا ما را به ورودي دره برساند. با آمدن راننده به سمت روستاي لطر و ورودي دره لطر كش حركت كرديم. حدود يك ساعت و نيم مسير منتهي به ورودي دره را با ميني بوس رفتيم. ميني بوس در بالاي پلي نگه داشت. اينجا ورودي دره لطر كش بود. همزمان با ما تيم پر تعدادي از دوستان قزويني هم در ابتداي دره بودند. لباس ها را پوشيديم و وارد دره شديم. با صحبتي كه با سرپرست تيم قزوين كرديم قرار شد ما با فاصله اي 20 دقيقه اي از دوستان قزويني وارد دره بشويم تا سر كارگاه ها ترافيك ايجاد نشود. همان ابتداي كار با صحنه اي باور نكردني مواجه شديم. كيسه اي پر از ماي بيبي مصرف شده را از بالاي پل روستا به درون رودخانه انداخته بودند. از قديم گفته اند فحش را اگر روي زمين هم بريزي خودش صاحبش را پيدا مي كند. ما هم به فراخور ميزان تهوع مان اموات عامل ماجرا را مورد تفقد قرار داديم. 20 دقيقه پس از رفتن دوستان ما هم وارد دره شديم. حدود 15 دقيقه بعد به اولين ْاولين ابشار كه آبشاري كوتاه بود رسيديم. سه نفر از دوستان قزويني مشغول رولكوبي آن بودند. از كنار آبشار به صورت ذست به سنگ پايين رفتيم و سر آبشار دوم به دوستان قزويني رسيديم و آبشار دوم و سوم را با طناب آنها فرود رفتيم. محبت كردند و اجازه دادند تيم ما كه كم تعداد تر بود عبور كند. كارگاه هاي مسير (بجز يك كارگاه ) اكثرا دو روله و كاملا ايمن بود. فاصله بين كارگاه ها آبشارهاي كوچكي وجود داشت كه به صورت دست به سنگ قابل عبور بودند. پس از گذر از نيمي از دره ساختار دره تغيير كرد و به صورت تنگه اي زيبا در آمد كه از هر سو با ديواره هايي بلند محصور شده بود. يكي از فرود ها به حوضچه اي مي رسيد كه پايين آن حوضچه اي به عمق تقريبي 1/8 متر قرار داشت. ساعت 4:30عصر از دره خارج شديم.(نشانه پايان كار باز شدن ناگهاني دره و رسيدن به باغات است) و از پاكوبي كه در سمت راست دره قرار داشت  به باغات روستاي هير برگشتيم.

نفرات برنامه: حسين امامي- سمیه حسنی -فواد رضا پور-آرش تليم خاني-بهار پسندیده- مصطفي يوسفي زادگان- علي ملك مطيعي- مهدي سلطاني-پریسا شهبازان- نيما اسكندري 

 

 

گزارش از نیما اسکندری

http://dobisel.blogfa.com/post/202

عکس ها فواد رضاپور


 

شاهو

قله زیبای شاهو بام استان کرمانشاه هدف اردیبهشتی امسال بود . 

گزارش تصویری شاهو را ببینید :

مبدا صعود روستای زیبای شمشیر است 


طبیعت زیبای منطقه ...


در مسیر صعود ...


دورنمای قله ...


ارتفاع صحیح ؟


 

خط الراس برف گیر شاهو ...


بازگشت ...


 

نفرات برنامه : فواد رضاپور . محمد رضا مختاری . بهار ملکی و بابک ...


عکس ها از : فواد رضاپور و محمد رضا مختاری


 

 

طبیعت ایلام

ایلام استان کوچکی در غرب ایران با طبیعتی بی نظیر است ... در سفری چند روزه در اوایل اردیبهشت ماه این طبیعت زیبا را به نظاره نشستیم ...

گزارشی تصویری از این برنامه تقدیم نگاه دوستان خوبم میکنم :

کوه قلاقیران نماد شهر ایلام ...


تنگ و غار زینه گان در شهرستان صالح آباد ...


 

تنگ ارغوان


 

طبیعت زیبای روستای کلم kolm


 

تنگ رازیانه بین بدره و ایلام ...


 

طبیعت دامنه های کبیر کوه 


تنگ بهرام چوبین در نزدیکی دره شهر ...


دریاچه دوقلو سیاگ آب در شهرستان آبدانان


 

و تنگ زیبای کافرین بر روی دریاچه سد سیمره ...


 

عکس ها از : فواد رضاپور ...


 

غار های نمکی نمکدان قشم

مجموعه ای بی نظیر از غار های نمکی در کوه نمکدان جزیره قشم وجود دارد که تاكنون بيش از 6 هزارمتر از اين غار‌ها شناسايي شده و به عنوان طويل‌ترين غار نمكي جهان شناخته شده است. هرچند کماکان  فعاليت در اين غارها براي كشف ديگر نقاط آن ادامه دارد .

پيش‌از اين غار نمكدان "سدام" در سرزمين‌هاي اشغالي فلسطين با طول پنج هزار و 685 متر به عنوان نخستين غار نمكي طويل جهان معرفي شده بود.

سن اين نمك‌ها به دوره پيش از كامبرين رسيده و بيش از 570 ميليون سال دارند. اما خود گنبدهاي نمكي و ظهور آنها در اين منطقه پديده‌هاي جديد و جوان‌تر هستند، به طوري كه برخي از اين غارها حدود 6 هزار سال سن دارند.

چگونگي شكل‌گيري نمك‌هاي غار

در گذشته نمك‌ها به صورت يك لايه بودند كه به مرور زمان برآمده شده و تحت اثر خاصيت شناوري كه دارد با توجه به آن كه وزن حجمي آنها از وزن سنگهاي اطراف، آن كمتر است، آنها را كنار مي‌زند و به سمت بالا حركت مي‌كند.

اين نمك‌ها در مسير خود يكسري از سنگ‌هاي بسيار قديمي را از چند كيلومتر زيرزمين به سمت روي زمين مي‌آورد و مي‌تواند اطلاعات بسيار مفيدي را از گذشته زمين شناسي به زمين‌شناسان ارايه كند.

غارها و گنبدهاي نمكي موجود در جزاير قشم و هرمز علاوه بر اين كه از جمله پديده‌هاي منحصر به فرد در علم زمين‌شناسي محسوب مي‌شوند، يكي از ثروت‌هاي ملي كشور است و به تمامي نسل‌ها تعلق دارد و بايد مورد حفاظت قرار گيرند.

گنبد نمکي نمكدان

اين گنبد يكي از مهمترين جاذبه‌هاي اكوتوريسمي جزيره قشم به‌شمار مي‌رود و همه ساله مورد توجه جمع بسياري از گردشگران قرار مي‌گيرد.

گنبد نمكي نمكدان، تنها گنبد نمكي در جزيره قشم است كه از ميان دماغه جنوب، تا قديس سلخ و دماغه شمال غربي تا قديس باسعيدو بالا آمده است و در نقشه تقريبا دايره‌اي شكل و به قطر 7× 5/6 كيلومتر است.

بام گنبدي داراي توپوگرافي نامنظم بوده و ديواره آن بسيار پرشيب است.

در بخش جنوبي گنبد نمكي نمكدان، غارهاي نمكي ياد شده وجود دارد كه ارتفاع آن‌ها تا 20 متر نيز اندازه‌گيري شده است.

سقف غار بوسيله قنديل‌هاي فراوان پوشيده شده است كه با گذشت زمان در اثر نفوذ آب تغيير شكل مي‌دهند.

از ميان غارهاي نمكي زيبا و عجيب، آب زير زميني دائمي نيز جريان دارد كه در تمام طول سال جاري است و در دامنه كوه به صورت چشمه نمكي است كه منظره بسيار زيبا و ديدني را ايجاد مي‌كند.

گزارش تصویری از این برنامه تقدیم نگاه خوبان میکنم :

ورودی گنبد و برخورد دلگرم کننده محیط بانان 


مدخل زیبای یکی از غار ها ...


قسمت های زیادی از طول غار های نمکدان ارتفاع زیادی ندارند و عیور بصورت نشسته یا سینه خیز صورت میگیرد ...


نمونه ای از سنگ های زیبای موجود در غار ...


 

استالاگمیت های زیبای نمکی ...


 

یک طرح جالب روی دیوار ...


نقاشی جالب سقف غار ...




 

عکس ها و گزارش از فواد رضاپور ... بهمن 95


 

تلاش برای نخستین پیمایش زمستانی خط الراس دیو چال

برای دوستان خوبم آرزوی موفقیت دارم ...